آقا عیسی . . .

باشهدا باشی، در مسیر سعادت، سریع تر به مقصد خواهی رسید.

آقا عیسی . . .

باشهدا باشی، در مسیر سعادت، سریع تر به مقصد خواهی رسید.

آقا عیسی . . .

طلبه شهید آقا عیسی . . .
عمو جان دلتنگت شدم.
دستم را رها نکن و مرا با خود ببر.

پیوندهای روزانه

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

حاج حسین خرازی در آخرین وصیت نامه خود که 50 روز پیش از شهادتش تنظیم کرده است نوشته:خدایا ! غلط کردم، استغفرالله، خدایا امان، امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال منکر و نکیر در روز محشر و قیامت. به فریادم برس .

خبرگزاری فارس: وصیت نامه شهید «حسین خرازی » فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۲۰
عاشق شهدا

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انت کما احب واجعلنی کما تحب

الهی هب لی کمال انقطاع الیک

سلام و درود خداوند بر ارواح پاک محمد و آل محمد و درود و سلام ما و خدا به مولا و آقای عالم حضرت بقیه‌الله(عج)؛ شهادت می‌دهم که خداوند یگانه است و محمد خاتم رسولان و برترین بنده خداست و علی مرتضی برادر و وصی او بود و فرزندان معصوم مولا، امامان پس از او هستند و تا قیامت امامت در خاندان پاک محمد قرار دارد و لاغیر "و رضیت بذلک". درب شهادت بسته شد.

خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذره‌ای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت می‌کنند. در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسان‌ها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقل‌ها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعه‌ی اثنی عشری آفریدی، و ای ک�%A�F�;� در میان این شیعه‌ها مرا از ذریه‌ی زهرا خلق می‌کردی و در میان آن‌ها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید می‌بودند. خداوندا باز هم بگویم به من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یهودی و آن کافر چه فرقی داشتم...، خدایا چه دادی که شکرش را به‌جا آوردم؟

و شاید «علی جان»!

به یمن والدینی خوب و عشاق/ مرا عبد و غلامت آفریدند

خدایا!

بهشت را بهشته‌ام/ بهشت من علی بود

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۴۰
عاشق شهدا

من در سنگر هستم. دراین خانه ی محقّر. در این خانه ی فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت، در این سرد و گرم، سردى زمستان و گرماى خون، در این خانه ی ساکن و پرجوش و خروش. سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت، خانه نمناک و شیرین، کوچکى قبر و عظمت آسمان.

امشب پاس دارم. ساعت 1:39 چه شب باشکوهى! چه شب با شکوهى است! من به یاد انس على ابن ابیطالب با تاریکى شب و تنهایى او می افتم. او با این آسمان پرستاره سخن می گفت. سر در چاه نخلستان می کرد و می گریست. در همین تاریکى شب على برمی خاست و به نخلستان می رفت. فاطمه وضو می گرفت، پیامبر به سجده می رفت و حسن و حسین به عبادت می پرداختند.

این خانه کوچک است، این سنگر، این گودى در دل زمین، این گونی هاى بر هم تکیه داده شده پر از حرف است، فریاد است، غوغاست. .. صداى پر محبت اصغر و حرف زدن آرام رضا و خوش زبانى منصور؛ بغض گلویم را گرفته، قطرات اشکم هدیه تان باد. تنهایى عمیق ترین لحظات زندگى یک انسان است.

خدایا! این خانه ی کوچک را براى من مبارک گردان؛ در این چند روز با خاک انس گرفته ام، بوى خاک گرفته ام. حال می فهمم که على ابن ابیطالب چگونه می فرماید: سجده هاى نماز، حرکت اوّل خم شدن روى مهر، این معنا را می دهد که خاک بوده ایم، حرکت دوّم این معنا را دارد که از خاک برخاسته ایم، متولّد شدیم. حرکت سوّم رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک بر می گردیم مرگ. و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده می شویم. حیات قیامت

امّا در این سنگر همیشه در کنار این خاکیم و خاک پناهگاهمان است. درون سنگر با خود سخن می گویم. راستى چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قرآن آشنا شوم. آیات خدا را بخوانم و بعد حفظ کنم و سپس زمزمه کنم و بعد شعار زندگى کنم. باشد تا این دل پر هیجان و تپش را آرامش دهد. و بعد با این براى خود توشه سازم و توشه را راهى سفرم گردانم و در انتظار شهادت بمانم و بمانم.

آیات جهاد را، شهادت، تقوى، ایمان، ایثار، اخلاص، عمل صالح. ..همه را پیدا کنم و سنگر کلاس درسم باشد و میعادگاه ملاقتم با خدا شود. سنگرم محرابم گردد. سنگرم خانه امیدم شود و قبله دوّمم گردد. از فردا حتما بیشتر قرآن خواهم خواند.

در این خانه کوچک که انتخاب کردم، روزها لحظات به گونه اى می گذرد و شب ها به گونه اى دیگر، روزها در تنهایى با خود سخن می گویم و با دوستانم، در جمع در لحظاتى که اسلحه را بر دوش دارم به فکر ذوالفقار می افتم؛ به فکر دست ابوذر می افتم و دست پر توان او. ... خدایا این اسلحه را در دست من به سرنوشت آن شمشیرها نزدیک بگردان. گاهى این تصوّر غلط به ذهنم می آید که در یک تکرار به سر می برم. یکنواختى و عادت را احساس می کنم.

امّا زندگى در این خانه ی کوچک که یک قلب پرتپش است؛ یک دل خاکى است در زمین خدا، در متن پاکى نمی تواند تکرار پذیر باشد؛ زیراکه لحظاتى با خدا سخن می گویم و ساعاتى را با شهدا و زمانى به خود می اندیشم و زمانى به خمینى روح خدا و به فضاى پر غوغاى راهپیمایی ها و زمانى لحظه اى هم.. . آرى. .. تنهایى موهبتى است الهى و در تنهایى می توان به خدا رسید.

روزها به فکر سربازان صدر اسلام و حماسه هاى آنها می افتم: جنگ بدر، غزوه ی احد، غزوه ی خندق، خیبر، تبوک و.... آنها چگونه جهاد کردند و ما چگونه می توانیم به آنها نزدیک شویم. در این اندیشه ام که قرآن درباره ی یاران پیامبر سخن می گوید:

مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلىَ الْکُفّارِ..

شهید علم الهدی

شهید علم الهدی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۱۹
عاشق شهدا
آدمی اگر در فراز و فرود زندگی اش تنها از بال محبّت و دوست داشتن ذات ربوبی و اولیاء خاصّش کمک بگیرد نمی تواند پرچم کمال بندگی را بر قلّه رفیع ایمان برافراشته کند ؛
همچنانکه اگر بخواهد تنها با کلید زبان و مدح و ندبه ، و یا چند صباحی حضور در بستان های یاد و ذکر معنوی و زیارت های خالصانه ، خانه تقوی را فتح باب کند چندان توفیقی نخواهد یافت ؛
باید که این تکاپوها را با زره سنگین و پولادین عمل در مسیر تعالی قرار دهد تا تلاشش کامل و قلّه رفیع بندگی و آزادگی فتح الفتوح شود ، در تقیّد و تعبّد است که شیرینی وصال و تقرّب حاصل می شود ، خدا می خواهد که بندگانش را در عرصه عمل ، سرفراز از امتحانات و ابتلائات مشاهده کند ، آنجا است که باید خودشان را ثابت کنند ، جائی که اهل بیت هم محبّت و ارادت ما را محک می زنند ، همچون خدای خود ؛
ابا صلت خراسانی می گوید از امام رئوف ، علی ابن موسی الرضا ( ع ) از ایمان پرسیدم ، حضرتش فرمودند : ایمان با قلب گره خورده است و با زبان تکرار می شود و با جوارح عمل می شود ؛ ایمان چیزی نیست جز همین (1)
مرحوم آیةالله سید محمدباقر مجتهد سیستانی ، پدر آیةالله العظمی حاج سید علی سیستانی دامت برکاته در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان عجل الله فرجه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند .
ایشان فرموده : در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید . حال عجیبی به من دست داد و از جای برخواستم و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم . خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید . در زدم . وقتی در را باز کردند مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند.
وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم حضرت به من فرمودند : چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟! مثل این باشید ( اشاره به آن جنازه کردند ) تا من به دنبال شما بیایم . بعد فرمودند : این بانوئی هست که در دوره بی حجابی ( دوران رضا شاه پهلوی ) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند...(2)


1: عَنْ أَبِی الصَّلْتِ الْهَرَوِیِّ، قَالَ: سَأَلْتُ‏ الرِّضَا عَنِ‏ الْإِیمَانِ‏؟ فَقَالَ:
الْإِیمَانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ لَفْظٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ، لَا یَکُونُ الْإِیمَانُ إِلَّا هَکَذَا.عیون الاخبار/227
2: کتاب کشکول منبر حاج شیخ رضا استادی ص 416

منبع :  http://55555.blog.ir
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۱۲
عاشق شهدا

وصیت نامه شهید علی صیاد شیرازی

خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی.
خدایا تو می‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم، اگر این نبود آنهم خواست تو بود.
پروردگارا! رفتن در دست توست، من نمی‌دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می‌دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمان (علیه السلام) قرار دهی و آنقدر با دشمنان قسم خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردن من دارند می‌خواهم مرا ببخشند، من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبتشان به خیر باشد.

از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر می‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده،‌ آنچه از دنیا برایم باقی می‌ماند حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد...
خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) زنده و پاینده و موفق بدار،
آمین یا رب‌العالمین‌ / من‌الله التوفیق / یا حق
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۰۳
عاشق شهدا